۶.۱۹.۱۳۹۰

خشونت صبحگاهی



ساکنان ِ خانه‌ای که پنجره‌اش رو به اعدام باز می‌شود، خلوت را نه جایی برای آهستگی ِ روح، بلکه مخفی‌گاهی تنانه برای تولید مثل می‌خواهند. تولیدات ِ این خانه، سوژه‌هایی فعال برای تماشای خشونت‌اند؛ و از این روی، ابژه‌ای بالقوه در جهت ِ به فعل درآوردن امر توتالیتر. 
امر توتالیتر همواره مشتاق ِ تماشاگری‌ست، و همچنین نیازمند ِ تماشا شدن. به این سبب، با تحسین کردن تماشاگران (و نه اجراگران) و با برپایی کارناوال‌*های خشونت ِ مقدس علیه دشمنان ِ جامعه**، بازتعریفی از واژگان ِ امنیت، خیر و شر ارائه می‌دهد؛ مانیفست ِ قدرت ِ حاکم را (که با واژگانی عام‌فهم و عام‌پسند*** نوشته شده) در انظار قرائت می‌کند و بر پنجره‌ها، خلوت‌ها و زایمان‌ها تسلط می‌یابد.

* کارناوال برخلاف ِ تأتر، کتاب و سینما، فرآیند ِ تماشا و اجرا را به امری روزمره و دوسویه بدل می‌کند: تماشاگر بخشی از اجراست و اجراگر، شاهد ِ تماشاگر.
** دشمن کسی‌ست که شما از داستان ِ وی بیزارید: ژان پل سارتر
در وضعیت ِ توتالیتر، دلایل ِ بیزاری دولتی‌ست، به همین دلیل نه لزوما اخلاقی. 
*** در این وضعیت، امر عام‌پسند امری‌ست که در رسانه‌ها تبلیغ و تکریم می‌شود، و رسانه‌ وحی منزل‌ است: هوای ابری در رسانه زودتر می‌بارد.

برچسب‌ها: اعدام قاتلان، تنبیه و تحقیر اراذل و اوباش در انظار، گشت ارشاد، حجاب، بلوتوث، خانه‌ی ملت، یوم الله 9 دی، بازار تهران، خانه‌ی عفاف (و نه فاحشه  خانه)، فرهنگ‌سازی، قصاص، آپلود، اجتماع خودجوش، جشن نیکوکاری، ولایت "مطلقه‌ی" فقیه، فیسبوک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر